دوستت دارم

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

ik hou van jou

ایک هوفن یَو

اگر در آمستردام می زیستم هنگامی که محو رقص قو های پرینسنگراخت بودم و یا در زیبایی سحرآمیز گل های باغ کوکنهاف غرق شده و خود را فراموش کرده بودم... در خلسه ی خلاق و ماورایی خود تو را می آفریدم و در هر غروب باز به آنجا می رفتم و روی پل چوبی پرینسنگراخت می نشستم تا دوباره تو را بیندیشم و در پایان آفرینشم بلند فریاد بزنم " ایک هوفن یَو "

 

Ti amo

تی آمُ

اگر در مونته پولچیانو، روستای زیبای ایتالیا می زیستم حتما شیمی را رها کرده و به پرورش اسب می پرداختم... عصرها بعد از انجام فعالیت های کاری، اسب مشکی مورگس بازی گوشم را بر می داشتم و در دل طبیعت سبزِ سبز مونته پولچیانو انقدر می تاختم تا که اسبم از نفس بیفتد... آنگاه پیاده شده و در حالی که گل کوچک زرد رنگی را به رشته های بلند موهای اسبم وارد می کردم ، سرم را بر پیشانیش می گذاشتم و چشم هایم را می بستم... انقدر چشم هایم را می بستم تا در میان آواز طبیعت و نسیم ملایم آن ، تو را در سرزمین رویاهایم، تو را در سرزمین تنهاییم خلق کنم ... تی آمُ تی آمُ تی آمُ تی آمُ تی آمُ ... بارها این جمله را تکرار می کردم و می دانم اسب زیبایم نیز می توانست تو را از صدایم و حرکت دستانم که در موهای شگفت انگیز ظریفش فرو رفته حس کند و جانی دوباره بگیرد.

 

je t'aime

ژ تِم

اگر در پاریس می زیستم مطمعا هستم هنگامی که برای اولین بار به موزه رودین وارد می شدم به محض دیدن مجسمه کِتیدرُل تو را می آفریدم... خلق در یک نگاه... مگر می شود با دیدن آن به چیزی جز تو اندیشید... از تمام اثار هنری جهان همین دو دست برای اینکه تو را در من بیافریند کافیست... بعد از این هر شب به مرتفع ترین نقطه ایفل رفته و رو به آسمان پر ستاره، در حال دیدن صورت فلکی کَپری کُرنس ناخودآگاه زمزمه ای بر زبانم جاری می شد... ژ تِم ژ تِم ژ تِم... یعنی دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم...

 

محمد مظفری نیا

1400/10/23

ساعت 22:57

می‌توان آیا به دل دستور داد؟...
ما را در سایت می‌توان آیا به دل دستور داد؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadmozafarinia بازدید : 110 تاريخ : شنبه 18 تير 1401 ساعت: 14:40